بایگانی‌های مقالات - جاطا https://jataportal.ir/category/articles/ جنبش احیای طب اسلامی ایرانی Mon, 05 Dec 2022 11:43:56 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.2.2 قهوه در منابع طب ایرانی https://jataportal.ir/%d9%82%d9%87%d9%88%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://jataportal.ir/%d9%82%d9%87%d9%88%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/#comments Thu, 06 Oct 2022 15:31:18 +0000 http://jataportal.ir/?p=31613

قهوه نویسنده : دکتر مجید بازدید وحدتی ماهیت قهوه قهوه که در مخزن الادویه از آن به بُنّ نیز یاد شده است میوه ی درختی است کوهستانی که در یمن و حبشه و بتاویه از جزایر زیربادات (نزدیک ونزوئلای امروزی) می روید. درخت قهوه شبیه به درخت زالزالک است و هم به صورت جنگلی خودرو […]

نوشته قهوه در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>

قهوه

نویسنده : دکتر مجید بازدید وحدتی

ماهیت قهوه

قهوه که در مخزن الادویه از آن به بُنّ نیز یاد شده است میوه ی درختی است کوهستانی که در یمن و حبشه و بتاویه از جزایر زیربادات (نزدیک ونزوئلای امروزی) می روید. درخت قهوه شبیه به درخت زالزالک است و هم به صورت جنگلی خودرو رشد می کند و هم به صورت بستانی در مزارع کشت می شود. بهترین قهوه ی بستانی در بیت الفقیه یمن کاشت می شود که دانه های سبز متوسط و خوشبویی دارد. قهوه ی بوداده ی کوبیده چرب، خوش طعم و خوش رایحه می باشد. درخت آن ساقه ای به ضخامت انگشت شصت دارد و ارتفاع آن به دو تا سه متر می رسد. گلی سفید رنگ دارد و میوه ی آن درون غلافی سیاه رنگ به بزرگی یک فندق قرار دارد که البته پوست آن نازک تر از پوست فندق است. درون غلاف دو مغز سبز رنگ وجود دارد که در پرده ای نازک پیچیده شده است. در وسط هر مغز شکافی مانند شکاف هسته ی خرما وجود دارد ولیکن از آن پهن تر و کوچک تر است

 بهترین نوع قهوه تازه ی سنگین سبز رنگ یمنی آن است که در ته ظرف آب برود. پس از آن نوع حبشی ، و سیاه آن بسیار بد و تلخ و بد طعم و سپس نوع بتاوی آن که سفید و بزرگ تر و سبک تر از یمنی و حبشی است. پوست قهوه ی تازه دارای کمی رطوبت، چسبندگی، حلاوت و عفوصت است که وقتی خشک گردد حلاوت آن کم می شود و به تدریج از بین می رو.

 در مورد چگونگی کشف قهوه روایت های متفاوتی گفته شده است. در مخزن الادویه آمده است شیخ ابوالحسن شاولی رحمه االله تعالی که در کوهستان یمن صومعه داشت و مریدان او به سبب کثرت شب بیداری و ریاضت کسل می شدند به طور اتفاقی قهوه را یافته خوردند و موجب رفع کسل ایشان شد و این را به دیگران گفتند آنها نیز خورده و نفع یافتند به شیخ خود گفتند و او حکم نمود که آن را در آب جوش داده آب آن را بیاشامند پس چون این میوه را در آب جوش داده آب آن را می آشامیدند باعث رفع کلال و ملال ایشان می شد. رفته رفته قهوه شهرت پیدا نمود و به وسیله ی تجار به مناطق مختلف راه پیدا کرد و اهل هر منطقه به نحو خاص خود از قهوه استفاده بردند. اهل یمن و نواحی آن پوست بیرونی آن را که قشر نامند به خصوص پوست تازه را در آب جوش داده صاف کرده گرم و نیم گرم پیاله ای بزرگ پیش از طعام و اکثراٌ بعد از غذا می آشامند. طعم آن آب نیز مایل به شیرینی و عفوصت می باشد خصوصاً تازه آن. البته در بیشتر مناطق مغز قهوه را استفاده می کنند؛ به این صورت که بعضی خام و بعضی نیم بریان که جوزی رنگ* شود و بعضی بریان که قریب به احراق رسد ، بعضی نیم کوفته و بعضی نرم کوفته در آب طبخ داده بعضی اندک غلیظ و بعضی بسیار رقیق و بعضی متوسط و بعضی صاف کرده و بعضی صاف نکرده می آشامند و مردم اروپا با قدری شیر و نبات می آشامند

مزاج قهوه

در طبع و مزاج قهوه اختلاف است، حکیم میرعمادالدین محمود شیرازی در آخر رساله افیونیه [۴ [خود در بیان قهوه نوشته اند که سرد و خشک در درجه دوّم است به جهت آنکه کیفیتی غالب بر طعم و رایحه و رنگ آن وجود ندارد که دلالت بر حرارت آن نماید و به تجربه یافته اند که سردی آن به سرحد اضرار نمیرسد و در تساوی و غلبه هر یک از برودت و یبوست بر دیگری حکم قطعی نداده است. میرزا قاضی در رساله خود آورده است که به تجربه یافته که سردی قهوه در درجه اول و خشکی آن در درجه دوّم است. حکیم سالک الدین یزدی در مورد مزاج قهوه نوشته است که برودت آن در اول درجه ی دوم و یبوست آن از درجه ی سوم است ، چون افراط در خوردن قهوه یبوست دماغ و بیخوابی و خشکی مزاج به وجود می آورد. شیخ داود انطاکی گفته که به دلیل تلخی پوستش گرم در اول و خشک در دوّم است حال آن که ممکن است پوست آن گرم ولی مغز آن معتدل و یا سرد در اول باشد و آنچه دلالت بر برودت قهوه می کند عفوصت آن است. به تجربه رسیده که جهت تجفیف رطوبات و سرفه بلغمی و نزلات و تفتیح سده ها و ادرار بول نافع است و اینها نیز دلیل حرارت و یبوست آن است و حکیم مؤمن [۳] نوشته که ظاهراً در گرمی معتدل و خشکی بر آن غالب و قشر آن گرمتر و خشک تر از مغزش می باشد. مؤلف گوید شاید که مرکب القوی باشد خصوص تازه آن جهت آنکه در آن دو جزء است یکی لطیف هوایی حار رطب و دیگری کثیف ارضی بارد یابس که به جزء اول افعال و آثار حرارت از تفریح و تلطیف و تفتیح و نضج و ادرار و تلیین و غیرها از آن صادر میگردد و به جزء ثانی افعال و آثار برودت و یبوست از تسکین حرارت تشنگی و ثوران و غلیان و دم حدت صفرا و لذع آن و منع نوم و یبوست دماغ و غیر اینها از آن ظاهر می شود. پس قهوه هر چه تازه تر باشد جزء اول به خصوص در قشر آن بیشتر بوده و چون کهنه گردد به تدریج کم و زایل می شود. هر چقدر که قهوه را بریان کنند این جزء نیز کمتر و زایل می گردد.

پس به طور کلی می توان گفت قهوه ی تازه به خصوص قشر خام آن مایل به حرارت و یبوست است و کهنه ی آن به خصوص بریان آن بارد و یابس و هر چه کهنه تر گردد و بیشتر بریان کنند بر برودت و یبوست آن افزوده می شود.

خواص قهوه

اطبای شریف بیان فرموده اند که قهوه دارای خاصیتی پادزهری می باشد که سبب می شود آشامیدن آب مطبوخ آن به فتح سدد کمک کند. همچنین مسکن اوجاع و ثوران و غلیان خون و حدّت و لذع صفرا و سودا و احتراق آن و مرقّق و مصفای اخلاط و غلظت آنها است و از این رو در حمیات دمویه و صفراویه و سوداویه خصوصاً در اوایل و بعد از بروز حصبه و آبله و ربع** مفید است. برای درمان یرقان سودمند بوده و ملین طبع و مدر بول و مجفّف رطوبات می باشد. به جهت سرفه ی بلغمی و نزله ها و تقویت معده و منع صعود ابخره نافع است. قهوه برای رفع خستگی و اکثر انواع صداع و درد چشم و مالیخولیا خصوصاً احتراقی آن مفید است. همچنین برای جلوگیری از غلظت و نیز انجماد اخلاط و به جهت تصفیه و ترقیق این اخلاط قهوه می تواند سودمند واقع شود،

ضماد آن با عسل جهت جبر عضو در رفته و لعوق آن با عسل جهت سرفه حار رطب مفید است. و در منفعت آن برای بواسیر و جذام نیز قول هایی وجود دارد. قهوه به خصوص به صورت نیم بریان برای سرفه بلغمی و نزله ها و رخاوت معده را به تجفیف رطوبات و صعود بخارات آن به دماغ و اسهال و کثرت نوم و تشنگی و عطسه مناسب است.

مهم ترین ضرر قهوه را گفته اند که موجب ضعف قلب می شود. از مضار دیگر قهوه این است که گفته اند صداع می آورد و باعث بیداری و لاغری بدن و صفرت لون و قطع شهوت باه و تقلیل منی و خفقان و نفخ و قولنج و مالیخولیا و کابوس و خشک نمودن آلات تنفس و درشتی آن و مولد بواسیر است و به طور کل برای مبرودین و مرطوبین و کسانی که دچار غلبه اخلاط فاسده هستند بسیار مضر است.

 بیشتر این مضرت های یاد شده در مورد قهوه ی کهنه ی بسیار بریان کرده ی سیاه شده است نه قهوه ی خام به خصوص که قشر آن که در بعضی امزجه شاید محرک باه و هاضم طعام باشد. از دلایل اشتیاق زیاد افراد به قهوه را حرارت مزاج و خوردن زیاد خرما و میوه های گرم گفته اند. همچنین به دلیل این که خواب را دور می کند مورد رغبت زهّاد و شب نشینان است.

در هر صورت گفته اند که اغراق در بیان منافع و مضار قهوه نادرست است که اکثراً به عادت و قوّت و حرارت و برودت مزاج و قلت و کثرت آشامیدن آن برمی گردد و هیچ یک کلی نیستند

 گفته اند کسانی که مزاج گرم دارند قهوه به سبب آن که حرارت را کم می گرداند و به سبب کمی حرارت رطوبات کمتر تحلیل می رود و از این رو گاه است که ایشان را خواب می آورد و از آن جمله شخصی را دیدم که مزاج او کمال حرارت داشت و بدان سبب شب ها خواب نمیکرد و مانند کسی که سرسام داشته باشد اضطراب می کرد چون دو سه شب به قهوه مداومت نمود توانست بخوابد.

قهوه مضر قلب است بنابراین اگر با مروارید استعمال نمایند بهتر است خصوصاً در درمان حصبه و آبله به جهت آن که مروارید در حصبه و جدری نافع است. همچنین استعمال آن جهت تقویت قلب با زعفران که چند طاقه در حین طبخ در آن اندازند نیکو است. آشامیدن چند فنجان برای رفع خستگی سفر باعث شکفتگی طبع است.

قهوه نباید در امتلا و ناشتا خورده شود و بهتر است ابتدا کمی غذا صرف شده سپس قهوه بنوشند.

مصلحات

برای قهوه مصلحاتی چون زنجبیل، نبات، گلاب و دواءالمشک گفته شده است. اما بهترین مصلحات قهوه را که طعم و رایحه ای نیکو و لذیذ بدان می بخشد عنبر اشهب و سپس زعفران گفته اند. حکیم عقیلی خراسانی در مخزن الادویه به نقل از شیخ داود انطاکی نوشته است که برای نشاط و رفع کسالت باید که شیرینی و روغن پسته و روغن بسیار همراه با قهوه میل کند.

میرعمادالدین می گوید قهوه ی سرد به غایت بد و فاتر آن نیز خیلی خوب نیست. همچنین در مورد میزان مصرف قهوه آمده است در هر روز به یک دفعه اکتفا شود و تکرار مصرف آن خوب نیست. در مخزن الادویه آمده است خوردن شیر با قهوه خطا بوده و خوف احداث برص وجود دارد.

پاورقی

* به رنگ گردو که در واقع همان رنگ قهوه ای است.

** تب که یک روز آید و دو روز نیاید چون در سه شبانه روز هیجده ساعت می گیرد و آن ربع سه شبانه روز است، از این رو ربع خوانده میشود.

مراجع

۱ . عقیلی خراسانی شیرازی، محمد حسین. مخزن الادویه

۲. عقیلی خراسانی شیرازی، محمدحسین. قرابادین کبیر

۳. مؤمن تنکابنی، میرمحمد. تحفه المؤمنین

۴. طبیب شیرازی، میرعمادالدین محمود بن مسعود. رساله افیونیه

۵. انصاری شیرازی، علی بن حسین. اختیارات بدیعی

۶. هروى، موفق الدین منصور بن على. الابنیه عن حقائق الادویه (یا روضه الأنس و منفعه النفس)

نوشته قهوه در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>
https://jataportal.ir/%d9%82%d9%87%d9%88%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 2
خرفه در منابع طب ایرانی https://jataportal.ir/%d8%ae%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://jataportal.ir/%d8%ae%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Sat, 02 Jul 2022 18:20:15 +0000 http://jataportal.ir/?p=31378

نویسنده: فاطمه فداکار ماهیت گیاه خرفه با نام علمی Portulaca oleracea  گیاهی علفی و یکساله از خانواده Portulacaceae با ۲۱ جنس و ۵۶ گونـه مختلف است. گونه های مختلف گیاه خرفه تحت نـامهـای متفاوت حتی در مناطقی با شرایط آب و هوایی مثـل خشـکی، شورهزار و کمبود مواد مغذی نیز رشد میکند. ساقه این گیاه […]

نوشته خرفه در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>

نویسنده: فاطمه فداکار

ماهیت گیاه

خرفه با نام علمی Portulaca oleracea  گیاهی علفی و یکساله از خانواده Portulacaceae با ۲۱ جنس و ۵۶ گونـه مختلف است. گونه های مختلف گیاه خرفه تحت نـامهـای متفاوت حتی در مناطقی با شرایط آب و هوایی مثـل خشـکی، شورهزار و کمبود مواد مغذی نیز رشد میکند. ساقه این گیاه گوشتی، استوانهای و به رنگ قرمـز یـا سـبز است که به صورت ایستاده یا خوابیده بـر زمـین، تـا ارتفـاع ۳۰ سانتی متـر و قطـر ۳-۲ میلـی متـر رشـد مـیکنـد. ایـن گیـاه برگهایی به شکلهای مختلف و بـه صـورت متقابـل، مسـطح، آبدار با ۵-۱ سانتی متر طول و ۲-۵/۰ سانتی متـر عـرض دارد. شروع گلدهی آن طی ماههای اردیبهشت تـا شـهریور اسـت وگلهای آن به صورت تک و یا به شکل خوشهای از ۵-۲ گل به رنگهای زرد، نارنجی، بنفش و یا سفید صورتی است کـه تنهـا در روزهای گرم و آفتابی از نیمه صبح تا اوایل بعد از ظهر بـاز میشوند. تخمهای این گیاه کوچک با قطر ۱ میلی متر، دایره ای تا تخم مرغی شکل، مسطح و قهوه ای تا سیاهرنگ است.

خرفه یا تورک اسم فارسی و به عربی بقله الحمقاء، بقله المبارکه، بقله الزهرا، بقلۀ اللینه، بقله فاطمه، بلموی، فرفین، فرفخ، فرفخین، فرفهین، فرفخینا، فرخم، فرفه، فرفطین، رجله، حلیب، حسیب و به یونانی بوندخی فافیس و به عبرانی ارغلیم و به فرنگی برغال سالی و به هندی قلفه یا خلفه گفته می شود.

خرفه که در ادبیات چینی بـه عنـوان گیـاهی بـرای زنـدگی طولانی شناخته میشود هشتمین گیاه پرکاربرد در دنیاست که در اغلب نقاط کره زمین از جملـه در منـاطق معتـدل و گرمسیری از اروپا گرفته تا آفریقا، آسیا، امریکا و استرالیا به صورت خودرو رشد میکند. خرفه به عنـوان گیـاه بـومی ایران نیز شناخته میشود که سابقه کشت آن بـه بـیش از ۲۰۰۰ سال برمیگردد و در نواحی شـمالی (گـیلان و مازنـدران)، تهران، نواحی غربی و جنوب شرقی (بلوچستان) رشد مـیکنـد.

قسم کوچک آن را لونیا می نامند و وجه تسمیه آن به حمقا آن است که در مسیل و وادیها و رودخانه ها و جاهای نمناک بیجا می روید و اختصاص به محلی ندارد و گیاه آن بسیار نرم و تر و خفیف میباشد.

دو نوع است بزرگ و کوچک، گیاه بزرگ آن کمتر از ذرعی و ساق آن اکثر مفروش بر زمین و به سطبری انگشت و بسیار نازک و شکننده و مایل به سرخی و برگ آن ریزه مایل به تدویر و اندکی ضخیم، بی طعم با لزوجت و گل آن سفید و تخم آن کوچک سیاه رنگ و ریزه و طولانی وشیره آن سفید است و در برگ آن لزوجتی و در شاخ های آن قوت قبضی است بنابراین  مطبوخ آن در بعضی امزجه اسهال و در بعضی قبض شکم ایجاد می کند و در بعضی سرزمین های گرم و خشک، خام آن را نیز می خورند مانند سبزیهای دیگر مثل نعناع و پودنه و ترخانی و کرفس و برگ کاسنی.

 نوع کوچک آن مفروش بر روی زمین است و برگ و تخم آن از نوع اول بسیار ریزه تر و با بورقیت بسیار و ترش تر است. بر خلاف نوع بزرگ آن بخصوص در بنگاله اکثر خودرو می باشد و این نوع زیاد است و بهترین نوع خرفه، برگ بزرگ و ساقه سرخ است و شیره ی خرفه در فعل بالغ تر از سایر اجزای آن است.

طبیعت خرفه

 در سوم سرد و در دوم تر و در سوم نیز تر گفته اند با اندک قوت قبض.

افعال و خواص خرفه

به قول شیخ خرفه با قدرت قبض خود برای نزف و سیلانیت مفید است. غذاییت خرفه کم است. از جالینوس نقل شده است که برای خرفه سه قوت می توان در نظر گرفت قوت اول، آن تبرید در درجه سوم و ترطیب در دوم است و قوت دوم، آن قوت ردع کردن است و قوت سوم، قوت منع مواد مجلیه است.

از ابن جزله نقل شده است که خرفه دوائیت و مزه ندارد و خرفه در ترطیب شدید تر از کدو و کاهو و سایر بقول آن است و غذاییت آن کم است و وقتی خورده شود زود هضم می شود و به سبب نبود سنگینی و حرارت بهتر است که مری را با سرکه معطر کنند.

وقتی خرفه را با روغن بادام پخته بخورند برای سرفه حار مفید است. و آن را بصورت ضماد استفاده کنند برای  التهاب سینه و پهلو را مناسب است.

برای رمد و اورام دماغی و جرب و حکه (بیماری پوستی همراه با خارش) مفید است. جوییدن خرفه از بین برنده ضرس دندان است و استفاده بیش ازحد آن محدث ضرس دندان است.

خاصیت برگ و ساقه خرفه قوت قبض کم و پاک کنندگی و مسکن صفرا و بغایت قامع (برنده) صفراست.به تنهایی دارای خاصیت کیفیت قویه و مغلظ خون و مسکن حرارت جگر و معده و حدت تبهای حاره و صفراویه و عطش ذیابطیس و صداع حار ضربانی و مانع نزولات حاره و مبرد دماغ است و برای سرفه و قرحه و حرقت مجاری بول و مثانه و امعا و نواصیر و بواسیر دامیه و تسکین حرارت رحم و حرقت و وجع آن مفید است.  مفتت حصاه (خرد کننده سنگ) و مدر بول و و حابس (بازدارنده) حیض با قوت قبض و برودت خود و برای حب القرع و باد سرخ و رفع حب القرع و درد مثانه و قرحه امعاء و و درد سر حار مفید است.

تخم آن که به فارسی تخم تورک و به اصفهانی تخم بربهمن و به کرمانی تخم بکرک می گویند. دانه بزرگ و تازه آن از همه بهتر است مزاج آن سرد و تر در دوم است و بعضی سرد در سوم و تر دوم می گویند.

تخم خرفه در افعال مانند و گاهی ضعیف تر از آب آن است. و قدرت مسکنه و تسکین عطش قوی تر از برگ آن می باشد.

بریان کرده ی تخم خرفه مقوی امعا و قابض شکم و نافع ذیابطیس و طین طبع و مدر بول و نافع درد کلیه که از حرارت باشد و مخرج سنگ کلیه و مثانه است.

گاهی شیره ی تخم خرفه با آب کاهو مخلوط کنند باعث افزایش تبرید و تنویم  می شود. و برای  تقویت در بدن  عرق بیدمشک اضافه می کنند.

ضماد ریشه خرفه برای ثالیل (ورم حاصل سودا و بلغم غلیظ) قویتر از گیاه آن است. وقتی آب خرفه را  با روغن گل یا با شراب مخلوط کنند و بر سر بریزند  بثور سر را از بین می برد  و صداع حار ضربانی حاره شمسی را تسکین می دهد.

 ضماد خرفه با آرد جو برای ورم های گرم که احتمال فساد و پیدایش قانقاریا است مفید است و برای حجره ی شرب و ضماد آن مفید است. و مسکن صداع حاره و ورم های گرم چشم و اوجاع حار چشم است.

چون خام یا پخته شده خرفه را روی سوختگی ناشی از آتش بگذارند مفید است و باعث تسکین حرارت اعضا می شود و ضماد خرفه با حنا بر کف دست و پای باعث تسکین حرارت این اعضا خواهد شد و برای درمان بهق به شرط تکرار ضماد مفید است. حقنه (وارد کردن داروی مایع از طریق مقعد) با آب برای وجع انثیین حار و سیلان فضول از امعا و رحم مفید است.

عصاره خرفه با قوت قبض خود قاطع نفث الدم و نزف الدم و چرکی که از سینه می آید و مانع نزولات حاره و مبرد دماغ است.

عصاره خرفه را به مقدار ۱۰ درهم با دو درهم شکر یا نبات مخلوط کنند و بنوشند برای  حمیات حاره و سرفه حار و التهاب کبد و لذع معده و امعا مفید است و تلیین شکم می کند و مصلح آن قند است. و خوردن پخته آن وقتی که با مقدار کمی روغن پیاز برشته کنند برای قطع اسهال صفراوی و تقویت امعا و حمیات حاره نافع و مزورات صاحب تب و امراض حاره نمودن بسیار مفید است خصوصا درسرزمین هایی که فصول گرم وجود دارد، گرم مزاجان لاغر و خشک بخورند بدن هایشان را تر و فربه می کند. شرب و ضماد آن برای گرده و مثانه و قروح آنها مفید است و مانع سوزش آنها و مجاری بول است. ضماد و شرب آن برای گزیدن طیور مفید است.

پاشیدن داروی خشک شده خرفه برای خشک کردن آفت دهانی اطفال مفید است و در رفع تشنگی قوی تر از گیاه آن است. و شیر آن نافع و نوشیدن آن نافع سرفه حار و سوزش فم معده و قلاع صبیان و احتراق اخلاط در معده و درد کلیه است. وقتی تخم خرفه را یک شب در سرکه بخوابانند و صبح آن را بسابند و بخورند برای امراض طحال مفید است و از آن به عنوان دوای مبارک یاد می شود. و تام المنفعت برای اسهال کبدی حار است.

خرفه بالخاصیه مضعف اشتها و مضر معده است. و نیروی جنسی را ضعیف می کند. و استفاده بیش از حد آن باعث ضعف بینایی می شود. و برای گرم مزاجان مفید است و بدن هایشان را مرطب می کند. برگ و ساقه خرفه مقوی باه محرورین و مضعف مبرودین و ضعف الحراره است.

مصرف بیش از حد شیره تخم خرفه برای طحال و معده بارده مضر است و مولد بلغم و قاطع باه است و مصلح آن قند و شکر می باشد.

مصلح خرفه

 مصطکی و کرفس و نعناع است. خرفه برای معده های سرد ضرر دارد و مصلح آن برای مفید بودن چیز گرم مثل دارچین و مانند آن است ومصلح روده ها مصطکی (کندر) که به آن صمغ عربی گفته می شود.

مقدار شربت خرفه(میزان مجاز و اثر گذار مصرف)

 اندازه شربتش از ۵  درهم (هر در هم معادل ۴.۶۰۸ گرم ) تا ۲۰ مثقال (هر مثقال معادل ۲.۴۱۹ گرم) می باشد. اندازه بیش حد شربت آن باعث ضعف بینایی چشم می شود. فرش کردن گیاه خرفه مانع احتلام می شود.

بدل خرفه

 در اکثر امور اسفرزه بوداده شده که قابض است و غیر بوداده شده ملین طبع است. در برخی منابع کاهو ذکر شده است.

نوشته خرفه در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>
https://jataportal.ir/%d8%ae%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0
کاهو در منابع طب ایرانی https://jataportal.ir/%da%a9%d8%a7%d9%87%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://jataportal.ir/%da%a9%d8%a7%d9%87%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/#comments Mon, 27 Jun 2022 19:41:31 +0000 http://jataportal.ir/?p=31159

نویسنده : عارفه رمضانی کاهو مشخصات : نام عربی: خس انگلیسی: lettuce ترکی : خاس [۶] نام علمی:  Lactuca sativa L   بَری و بُستانی دارد. بستانی آن دو صنف است : یکی که در ایران و عربستان در بهار و در هند و بنگاله در زمستان می روید و برگ پهن و بلند و […]

نوشته کاهو در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>

نویسنده : عارفه رمضانی

کاهو

مشخصات :

نام عربی: خس انگلیسی: lettuce ترکی : خاس

[۶] نام علمی:  Lactuca sativa L  

بَری و بُستانی دارد. بستانی آن دو صنف است : یکی که در ایران و عربستان در بهار و در هند و بنگاله در زمستان می روید و برگ پهن و بلند و چرب و شیرین دارد و دیگری در بلاد فرنگ می روید که آن نیز دو صنف است.[۱].

امام صادق می فرمایند: کاهو بخورید زیرا خون را صاف می کند [۳].

حکیم سریفر کوادت گوید : فاضلترین همه بقولات خس (کاهو ) بود[۲] .

انواع ﺑﺴﺘﺎﻧﯽ[۴] و ﺑﺮّی[۵] دارد، و بهترین وی بستانی تازه پهن ورق است. ﺑﺴﺘﺎﻧﯽ دو دسته اﺳﺖ ﯾﮏ دسته ﺑﺮگ آن ﻋﺮﯾﺾ و ﺑﻠﻨﺪ و ﭼﺮب و ﺷﯿﺮﯾﻦ و ﻧﺎزک و در اﯾﺮان و ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن و روم و در ﻣﻮﺳﻢ ﺑﻬﺎر ﻣﯽ روﯾﺪ و فراوان است و در ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن و ﺑﻨﮕﺎﻟﻪ در ﻣﻮﺳﻢ زﻣﺴﺘﺎنی ﮐﻪ ﺑﺎران ﻧﻤﯽ ﺑﺎرد ﻣﯽ روﯾﺪ وﻟﯿﮑﻦ ﺑﻪ وﻓﻮر و ﺧﻮﺑﯽ و ﺑﺰرﮔﯽ آن ﺑﻼد ﻧﻤﯽ ﺷﻮد و دسته دوم از ﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻓﺮﻧﮕﯽ اﺳﺖ و آن ﻧﯿﺰ دو بخش ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﮏ بخش ﺑﺮگ آن ﺳﺒﺰ ﮐﻤﺮﻧﮓ و ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎزک و ﭼﺮب و ﺷﯿﺮﯾﻦ و بخش دﯾﮕﺮ ﺳﺮ ﺑﺮگ ﻫﺎی آن اﻧﺪک ﺑﻨﻔﺸﯽ و ﻧﺎزک است.ﭼﺮﺑﯽ و ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ اﯾﻦ از آن ﮐﻤﺘﺮ و ﺑﺮگ ﻫﺎی اﯾﻦ ﻫﺮ دو دسته در ﻫﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪه تر است.

ﻫﺮ ﭼقدر ﻫﻮا ﺳﺮدﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮب ﺗﺮ و ﻧﺎزک ﺗﺮ و ﭘﯿﭽﯿﺪه ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺧﺲ ﺑﺮّی ﺑﺮگ ﻫﺎی آن ﺑﺎرﯾﮏ و بلند تر و بی ﭼربی و اندک سخت تر و سبزتر از بستانی است. ﺑﻌﻀﯽ از آن اﻓﯿﻮن ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ آورﻧﺪ ولی از اﻓﯿﻮن ﺧﺸﺨﺎش ﺑﺴﯿﺎر ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ و آﻧﭽﻪ ﺗﺨﻢ آن ﺳﯿﺎه ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮودت و رﻃﻮﺑﺖ آن ﮐﻤﺘﺮ از نوع ﺳﻔﯿﺪ آن اﺳﺖ.

مزاج  کاهو:

“سرد و تر در اوایل درجه دوم”

و در منابعی دیگر طبیعت آن را در سوم سرد و تر دانسته اند[۷]

منافع گیاه:

خونی که از او خیزد به از خونی است که از سایر سبزیجات تولید می شود. اگر نَشُسته باشد نفخ آن کمتر و اگر شسته باشد بیشتر است[۸].

حرارت معده و تشنگی را تسکین می دهد و تخمش شهوت جماع کم می کند. نیش زخم زنبور و مار را منفعت می رساند و آماسهای گرم را ساکن میکند. ثابت بن قروه گوید: که اگر شیر کاهو را بگیرند و در چشم بریزند ، چشم را روشن میگرداند و دردی که از گرمی باشد بر آن سود میدهد[۹].

مسهل کیموس مایی[۱۰] است و با سرکه اشتهای طعام را زیاد کند. یرقان را مفید است. و گزندگی عقرب و رتیلا(رتیل) را نافع بود[۱۱].

 مولّد خون صالح رقیق و رفع کننده ی ضرر آب و هوای وبایی و مسکّن حدت خون و صفرا و مفتّح سدد و مدر بول و رادع[۱۲] اورام حاره و مسکّن تشنگی و التهاب ومانع مستی و صدور بخارات به دماغ و درد سر و نزله و سرفه ای که از گرمی خشکی باشد[۱۳].  

تخم کاهو ، مخدر و منوم ( خواب آور) و مسکن مواد متحرکه و مصرف دو درهم آن جهت قطع احتلام و ضعیف نمودن شهوت جماع و سد نزله و زکام و درد سینه و تقطیر البول و سیلان منی و طلاى(ضماد) آن بر پیشانی جهت خواب آوردن و منع صداع(سردرد) و بر موى جهت منع ریختن آن و بر کزیدکی عقرب جهت دفع سمیت آن و مضر باه است.

مضار گیاه:

مداومت بر مصرف کاهو مرّخی اعضا[۱۴] و عدم تمرکز و قاطع باه[۱۵] و مفسد اشتها و هاضمه[۱۶] و مورث نسیان[۱۷] و مفسد خون است.

و بسیار خوردن آن چشم را نیز ضعیف می کند.[۱۸]

مصلح:

مصلح آن زیره ، مربای هلیله و کرفس و نعناع می باشد.[۱۹]

مصلح تخم آن مصطکی می باشد.

بدل تخم آن:

بدل تخم آن خشخاش یا دم الاخوین است[۲۰].

منابع


[۱] مخزن الادویه ص ۳۵۸

[۲] الابنیه ص ۱۲۷

[۳] بحار الانوار جلد ۱۴

[۴] به معنای پرورشی و در باغ پرورش یافته

[۵]  بر به معنای بیابان یعنی وحشی رشد یافته

[۶] تطبیق نام های کهن گیاهان دارویی

[۷] اختیارات بدیع 

[۸] اختیارات بدیع

[۹] الابنیه

[۱۰] کشک آب بسیا ررقیق شده حاصل هضم معدی

[۱۱] اختیارات بدیع

[۱۲] بازگرداننده ماده به عضو/ ردع در مقابل جذب است

[۱۳] تحفه حکیم مومن و مخزن الادویه

[۱۴] سست کننده اعضا

[۱۵] از بین رفتن شهوت جماع

[۱۶] بی اشتهایی

[۱۷] مصرف زیاد موجب رخوت دماغ و فراموشی میشود

[۱۸] تحفه حکیم مومن/ اختیارات بدیع/ الابنیه

[۱۹] .مخزن الادویه/ اختیارات بدیع/تحفه حکیم مومن/

[۲۰] مخزن الادویه

نوشته کاهو در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>
https://jataportal.ir/%da%a9%d8%a7%d9%87%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 1
آلو در منابع طب ایرانی https://jataportal.ir/%d8%a2%d9%84%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://jataportal.ir/%d8%a2%d9%84%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Mon, 27 Jun 2022 19:26:40 +0000 http://jataportal.ir/?p=31153

نویسنده: دکتر مجید بازدید وحدتی  ۱. آلو و ارقام آن  «اِجّاص» که به فارسی «آلو» نامیده می شود، میوه ای است دارای اصناف مختلف بستانی و کوهی که به رنگ های مختلف وجود دارد و ارقام سیاه و زرد و بزرگ و کوچک دارد. وقتی اجاص به طور مطلق مورد استفاده قرار می گیرد منظور […]

نوشته آلو در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>

نویسنده: دکتر مجید بازدید وحدتی

 ۱. آلو و ارقام آن

 «اِجّاص» که به فارسی «آلو» نامیده می شود، میوه ای است دارای اصناف مختلف بستانی و کوهی که به رنگ های مختلف وجود دارد و ارقام سیاه و زرد و بزرگ و کوچک دارد. وقتی اجاص به طور مطلق مورد استفاده قرار می گیرد منظور آلوی زرد بخارایی است، میوه ای به رنگ زرد کهربایی شفاف مِی خوش۱ با طعمی نیکو. این صنف از آلو تنها در خراسان ثمر می دهد و بهترین نوع آلو است. بعد از آلوی بخارا، آلوی سیاه فارسی است و بعد آلوی طبری که در مخزن الادویه از آن به نیشوق نیز یاد شده است و بعد یک نوع آلوی دمشقی می باشد که این نوع آلو قابض است.. از ارقام دیگر آلو نوع زرد و کوچک آن است که در زبان یونانی ّ آن را «أدرِک» و به فارسی «آلوچه» می نامند که مصغر آلو است. آلوچه نسبت به آلو نازک تر، سردتر و لطیف تر است. آلوچه ی سفید را شاه آلو یا آلوچه ی سلطانی گویند. در مخزن الادویه اشاره شده است که به آلوچه ی سلطانی و نیشوق نیز أدرک گفته می شود. برخی از ارقام آلوچه سرخ رنگ هستند و یک نوع سرخ آن بسیار ترش است. میوه ی خشک شده ی آلوچه ی ترش رنگی سیاه و کبود دارد و صنف کوهی آن از صنف بستانی اش دارای درخت کوچک تری است، ترش تر بوده و شیرین نمی گردد و قدرت قبض بسیار بالایی نیز دارد.

۲. مزاج آلو

طبیعت و مزاج آلو به طور کلی سرد و تر است. آلوی مّز، یعنی زرد مِی خوش، سرد در وسط دوم و تر در آخر آن است. آلوی رسیده ی سیاه و شیرین نیز سرد در اول و تر در دوم است . اگر آلو گوشتی و پوست نازک باشد با کمی طعم مایل به تلخی، قوت قابضه ی اندک دارد. به طور کلی برودت آلوی ترش بیشتر از آلوی شیرین است و نارس ترش آن سرد در وسط دوم و تر در آخر آن است. برگ آلو سرد در اول و خشک بوده و با قوت قابضه همراه است. در مورد طبیعت أدرک نیز گفته اند در اول سرد و رسیده ی آن در دوم تر است

۳. خواص آلو

آلو از اغذیه ی قلیل الغذاء به شمار می رود. ملین است و مزلِق به خصوص اگر تازه باشد؛ چرا که لزوجت و رطوبت دارد. حکیم عقیلی در مورد آلو نوشته است خوردن آن به خصوص نوع می خوش و ترش آن قبل از طعام برای صداع حار و تب های ّ صفراوی مفید است. مطفای حدت صفرا و قی صفراوی و تشنگی ّ و حرارت دل و حدت و التهاب آن و خارش بدن و مسهل صفرای رقیق و دافع تهوع صفراوی است. آلوی شیرین در تلیین، نرم و اطلاق بطن۳ بیشتر مؤثر است. آلوی ترش نیز می تواند به روان کردن شکم کمک کند به سبب قوت تقطیع و تلطیفی که دارد؛ زیرا به طور کلی هر آنچه که حامضه ی مقطِعه ی ملطفه باشد۴ فضول معده و امعاء را تلطیف و تقطیع نموده دفع مینماید و اگر معده و امعاء عاری از فضول بود، که چنین چیزی نادر است، موجب قبض و حبس می گردد. پس آلوی سیاه به سبب لزوجت و رطوبتی که دارد تلیین بطن مینماید و مسهل است. آن نوع از آلو که کوچک و صلب و قابض باشد خوردن آن بد است به جهت آن که غیرلذیذ بوده و ملین و مطلِق نیست. از مصلحات آلو ماءالعسل است که در اطلاق معین آلو است و ضرر آن را نیز دفع می کند. کسی که مشکل طحال دارد سزاوار است آلو را پیش از طعام تناول کند و تا منحدر نگردد مبادرت به خوردن طعام ننماید. آلو برای جوشش بدن اطفال نیز مفید است. اگر آلوی خشک را با آب پخته و صاف نموده، با ترنجبین و نبات و یا عسل و یا شکر بیاشامند مسهل صفرا بوده و به جهت تلیین طبیعت و رفع تشنگی نافع است. آلوی سفید دیرهضم است و مانند ترش و می خوش مسهل نیست و خوردن آن سبب دوا و علاج ندارد. آلوی کوهی را، که ترش است و رنگ بعضی از آن سرخ است، میپزند و به دست مالیده میگذارند تا زمانی که غلیظ و به سرحد انقعاد رسد و از آن قرص به شکل گرده نان تنک ساخته و به جهت اصلاح غذای بیماران استفاده می کنند. اجاص بری را اگر با گلاب یا طلا جوش دهند برای معده مضر است و موجب حبس شکم است. جویدن شکوفه آن باعث قطع نزله و ضماد آن بر سر جهت صداع حار نافع است. غرغره و مضمضه به طبیخ برگ و بیخ آن جهت منع نزلات دماغی و ورم لوزتین و لهات و تقویت لثه و آشامیدن آن جهت رفع کرم معده مفید است. ضماد برگ آن با سرکه بر زیر ناف جهت کشتن کرم امعاء مجرب است. اما در مورد خواص أدرک یا آلوچه گفته اند که در فرونشاندن حرارت و ترقیق مواد، قائم مقام تمر هندی و مسکن حدت صفرا است. رسیده ی آن ملین طبع و نارس آن مسهل به عصر و قاطع قی می باشد. آب آلوچه ی رسیده جهت سرفه ی حار و صاحب دق بغایت مفید بوده و آب برگ آن کشنده کرم معده است. صمغ آلو را که صمغ فارسی نامند گرم تر از صمغ عربی و خشکی آن کمتر است و برای سرفه و نیز برای شکستن سنگ مثانه و درمان زخم ها نافع است. اکتحال۵ آن جهت حدت بصر و ضماد آن با سرکه جهت قوبا مفید است. تمر هندی از میوه هایی است که می توان آن را بدل آلو دانست.

۴. مصلح

مصلح آلو در مبرودین ماءالعسل، مصطکی و کندر است. برای دفع ضرری که آلو به دماغ می رساند عناب و به جهت اصلاح ضرر آن به معده گل قند نافع است. آلوچه نیز مانند آلو مفسد ّ معده بوده و نفاخ است و گل قند مصلح آن می باشد.

۵. ترکیبات

از جمله مرکباتی که با آلو ساخته می شود رب آلو است که سرد و تر و ملین طبع و مسکن عطش است و در تب های حاره و التهاب مواد مفید است. از سایر مرکبات آلو می توان به اجاصیه (آش آلو)، رب، مربا، سکنجبین اشاره نمود که در قرابادین کبیر [۲ [آمده است.

منابع:

[۱ [عقیلی خراسانی شیرازی، محمد حسین. مخزن الادویه
[۲ [عقیلی خراسانی شیرازی، محمدحسین. قرابادین کبیر
[۳ [مؤمن تنکابنی، میرمحمد. تحفه المؤمنین
[۴ [انصاری شیرازی، علی بن حسین. اختیارات بدیعی
[۵ [هروى، موفق الدین منصور بن على. الابنیه عن حقائق الادویه (یا روضه الأنس و منفعه النفس

نوشته آلو در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>
https://jataportal.ir/%d8%a2%d9%84%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0
انجیر در منابع طب ایرانی https://jataportal.ir/%d8%a7%d9%86%d8%ac%db%8c%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://jataportal.ir/%d8%a7%d9%86%d8%ac%db%8c%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Fri, 17 Jun 2022 17:16:29 +0000 http://jataportal.ir/?p=30739

خواص و مضار میوه انجیر در منابع طب ایرانی

نوشته انجیر در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>

نویسنده : کوثر صفرپور

انجیر (تین)

تین به کسر تا و سکون بای مثناه تحتانیه و نون (مخزن الادویه، ص۲۶۹.) به فارسی انجیر نامند. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰ / الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸) در فرانسه به آنFIGUE به انگلیسی FIG  به لاتین CARICA می گویند.  (اختیارات بدیعی، ص۸۶.)   با نام علمی [۱]Ficus carica. L

ماهیت

بری و بستانی و کوهی می باشد و هر یک نر و ماده و سفید و سیاه.  بری آن غیر جمیز است و جمیز را به هندی کولر نامند. درخت انجیر متوسط در بزرگی و کوچکی است.  برگ آن عریض و شاخ های آن شیر دار است. چون برگ آن را بشکنند، از بیخ آن شیر بر می آید. درخت آن گل نکرده ثمر می بندد به خلاف درخت های دیگر و ثمر آن پیوسته به شاخ های آن است. برگ بستانی از بری آن عریض تر و شاخ های کوهی آن بر روی سنگ ها منبسط می باشد و ثمر آن انبوه و کوچک تر از بستانی است. انجیر شامی سیاه و بسیار بزرگ می شود.  بهترین انجیر شیرین شاداب آن هاست، خواه سفید باشد خواه سیاه. و سفید آن جهت اکل و سیاه آن جهت دوا بهتر و انسب است. انجیری که پیش از برگ و یا با برگ بر آمده باشد نشاید خوردن و اجتناب از خوردن آن  اولی تر است و گویند که چون شاخ انجیر را در آب و نمک ساعتی بگذارند پس برآورده بنشانند انجیر از آن شیرین می گردد. (مخزن الادویه، ص۲۶۹.)

بری و بستانی می باشد و هر یک آن نر و ماده و بری آن غیر جمیز و برگ و بارش کوچکتر و در تنکابن دیو انجیر نامند. (تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

بهترین آن وزیری بود پوست باز کرده بعد از آن آنچه میل به سفیدی دارد بعد از آن سرخ و سپس سیاه. (اختیارات بدیعی، ص۸۶.)   

طبیعت

انجیر، گرم است در درجه ی اول[۲]  (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)  و تر است در درجه ی دوم. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)  در درجه ی اول تر است. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸.)  «انجیر خشک، گرم است در دوم  (تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸.) گرم است در آخرِ درجه ی اول (اختیارات بدیعی، ص۸۶.)» و  «تر است  در درجه ی اول. (تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰) در تری و خشکی معتدل است. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)  »

فواید ومضررات

انجیر کثیرالغذاتر از سایر میوه ها است (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ اختیارات بدیعی، ص۸۶/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.) و سریع الانحدار است. (همان) مسکن حرارت و تشنگی بوده (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و تشنگی که از بلغم شور بود ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی، ص۸۶.) “ملین طبع است (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.) خصوصا  آنچه که پخته تر باشد. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)”  مسهل به رفق و کاسر قوه ی عصبی، مبرد دل و مقوی کبد است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

 “مسمن (چاق کننده) بدن است (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.) خصوصا اگر چهل صبح همراه با قدری انیسون میل شود. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)”

 نافع جهت خفقان، ربو (آسم) ، درد سینه و خشونت قصبه ریه[۳] (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و سعال(سرفه) است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)

 نافع جهت بواسیر، هزال گُرده (لاغری کلیه)،  (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)  رفع سده، عسر بول، (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸.) ورم طحال (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)  و صرع است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)  “کلیه و مثانه را پاک کند، (اختیارات بدیعی، ص۸۶/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.) خاصه که با چیزهای لطیف کن بخوری چون فوتنج[۴]، صعتر[۵] وحاشا[۶](الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.). “

با بادام و پسته مصلح بدن های ضعیف و زیاد کننده ی جوهر عقل وجوهر دماغ است. با مغر گردکان (گردو)،  جهت امان از سموم قتاله، با سداب نایب مناب تریاق، با قرطم (گلرنگ) و یک دانه ونیم بوره ی ارمنی مسهل قوی اخلاط غلیظه است. خوردن آن مجاری غذا را باز  می کند و بدن را فربه می سازد. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) خوردن انجیر قبل از طعام تلیین بطن می نماید و با مری منقی (پاک کننده) اخلاط بلغمی از معده است. ذرور خشک (پودر خشک) آن مجفف قروح (زخم) سر و اکتحال[۷] و قطور[۸] لبن آن با عسل جهت غشوه رطب مفید است. غرغره ی آب طبیخ[۹]  آن جهت رفع اورام عضله لسان و قصبه ریه،  با زوفای خشک جهت تنقیه فضول سینه و سرفه کهنه و اوجاع مزمنه ریه  (مخزن الادویه، ص۲۶۹) با خردل نافع خارش گوش و آشامیدن آب مطبوخ آن با حلبه نافع سینه و ریه است. با مغز گردکان جهت معتادین به قولنج و صاحبان یبوست طبع مناسب است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

“چون با مساوی آن گردکان کوبیده و روزی بیست مثقال آن را بخورند بالخاصیه اطلاق بطن[۱۰] می نماید(مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و محرک باه منعظ است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹)” جهت گزیدن عقرب و سایر سموم مجرب دانسته اند. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)

“ضماد انجیر با آرد گندم و جو برای تحلیل اورام بناگوش، تحلیل خنازیر و ثالیل و تعقد عصب  (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)  و آثار سیاه جلد که خیلان نامند و بهق و تحلیل اورام غلیظه و اوجاع مفاصل و نقرس مفید است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹.)”

چون آن را بپزی و با آرد جو بیامیزی  بر آماس های سخت نهی بگشاید. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.) تکمید[۱۱] پخته ی آن با آرد جو جهت تسکین اوجاع مفید است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹)

ضماد آن با خمیر نا پخته و یا خمیر مایه جهت انضاج دمامیل و با بوره ی ارمنی جهت بهق (مخزن الادویه، ص۲۶۹.) با زاج جهت قروح ساق، با پوست انار جهت داخس (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.) با آرد گندم جهت نضج مفید است. (تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸.)

سوخته ی آن با زیت (روغن زیتون) در سفید کردن دندان بی عدیل و مقوی لثه و نافع نزف الدم (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و منقی قروح و آثار جلد وسیاه کننده ی موی است و برای ذوسنطاریا و اسهال مفید است.  (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)

 وبا موم وروغن زیت جهت شقاقی که از سرما به هم رسیده باشد. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و با سرکه و زرده تخم مرغ گرم کرده جهت امراض مقعده (مخزن الادویه، ص۲۶۹.) و ضماد آن با حلبه جهت نقرس بارد(تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و حقنه ی او با سداب جهت مغض مفید است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) حمول سرشته آن با عسل با پارچه پشمی برای تنقیه قروح و جروح ورطوبات فاسده و قطع نزف الدم آن مفید است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹.) انجیر نارس محلل وجاذب و با تریاقیت با سرکه جهت قروح رطبه و با عسل جهت گزیدن سگ دیوانه و با کرسنه جهت گزیدن ابن عرس و طلای آن با برگ خشخاش جهت اخراج استخوان شکسته ی ریزه شده موثر است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) ورق آن با کرسنه بر گزندگی ابن عرس طلا کردن سودمند است. (اختیارات بدیعی، ص۸۶.) “چون آن را با گوشت گاو بپزند مهرا[۱۲] بشود. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.) و شاخ های تازه ی آن را نیز همین اثر است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰.)”  و  ” شیر انجیر مسهل قوی و خطرناک (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)  و منجمد کننده ی هر ذایب و رقیق کننده ی هر منجمد است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ اختیارات بدیعی، ص۸۶.)” و اکتحال[۱۳] آن جهت نزول آب (همان) و اگر بر صوف (پشم) نهند و در دندان گیرند از خوردن کرم پاک کند (اختیارات بدیعی، ص۸۶.) و چون به پنبه آلوده در زیر دندان موجع و یا در سوراخ دندان کرم خورده گذارند باعث تسکین درد آن است. . (مخزن الادویه، ص۲۷۰.)آشامیدن آن با مغز بادام ساییده ملین بطن و زایل کننده ی صلابت رحم است. (همان) و ضماد آن با پیه جهت قطع ثالیل و با حلبه جهت نقرس با آرد جو جالی جرب متقرح و قوبا و کلف و بهق و طلای آن جهت گزیدن سگ دیوانه و هوام (حشرات) و حمول آن با زرده ی تخم مرغ و موم مدر حیض، پاک کننده ی رحم است و اخراج جنین را نافع است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)  اکثار در خوردن انجیر مورث شپش است. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/  الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)

“ضماد برگ تازه ی آن جهت التیام جراحات (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و گزیدن سگ دیوانه چون به همراه آرد گندم گرم کنند و به تکرار استعمال نمایند. (مخزن الادویه،ص۲۷۰.)”  و خشک آن  با سرکه جهت تقشر جلد مفید است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

 با آب جهت ریختن مو و طبیخ آن جهت تقویت استخوان کوفت یافته نافع است. (همان) عصاره ی برگ تازه  ی آن بسیار گرم و مقرح[۱۴] جلد و مفتح افواه عروق مقعده و جهت قطع ثالیل و خیلان و اسهال نمودنِ شکم نافع وعصاره ی شاخ های بری آن در هنگام رستن برگ قایم مقام لبن آن  است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰..)

چون انجیر را نه روز در سرکه خیسانیده و هر روز پنج عدد آن را با قدری سرکه ِ آن بنوشند و بعضی را کوبیده و ضماد نمایند برای طحال مجرب دانسته اند. (مخزن الادویه، ص۲۶۹/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

انجیر نارسیده باد انگیز تر است و دیر تر از معده بشود و انجیر خشک را باد کمتر و جلا اندر او بیشتر است. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)

و سایر اجزای آن را فی الجمله نفعی در صرع و جنون و وسواس است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

مصلحات

سکنجبین (مخزن الادویه، ص۲۷۰/تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰/ الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)  مصلح خشک آن گردکان، صعتر و انیسون و شربت ترنج و ریباس (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.) و چون انجیر تر بسیار خوری از پسِِ آن سکنجبین بباید خوردن و با گوز (گردو) باید خوردن که آن با همه ی زهرها بکوشد خاصه که گوز و سداب و نمک با او به هم بود. (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۸.)

*بدلش در ادویه شش مغز چلغوزه. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

*مقدار شربت با انجیر خشک، تا سی مثقالِ آن و از تازه ی آن تا یک رکل است. (مخزن الادویه، ص۲۷۰/ تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.)

منابع:

  • حکیم عقیلی خراسانی، مخزن الادویه، صص۲۶۹-۲۷۰.
  • حکیم محمد مومن تنکابنی، تحفه حکیم مومن، ص۱۰۰.
  • موفق بن علی هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، صص۷۷-۷۸.
  • علی بن حسین انصاری شیرازی،اختیارات بدیعی، ص۸۶.

پاورقی

[۱]  دکتر احمد قهرمان، احمدرضا اخوت، تطبیق نام های کهن دارویی با نام های علمی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۲۹.

[۲] یا در ابتدای درجه ی دوم (اختیارات بدیعی، ص۸۶.

[۳] بخش گردن مانند ریه که به منزله تنه آن است مسمی است به قصبه الریه، مفرح القلوب در تشریح قلب و ریه

[۴] پونه (الابنیه عن حقایق الادویه، ص۷۷.)

[۵] آویشن(همان)

[۶] پونه کوهی(همان)

[۷] به چشم کشیدن چیزی بود.

[۸] آنچه در گوش واعضا بچکانند.

[۹]  آنچه جوشانیده و آب آن را استعمال نمایند.

[۱۰] اسهال

[۱۱] کماد: آنچه گرم کرده برعضو نهند.

[۱۲] خوب بپزد.

[۱۳] به چشم کشیدن چیزی بود.

[۱۴] زخم کننده وچرک آورنده.

نوشته انجیر در منابع طب ایرانی اولین بار در جاطا. پدیدار شد.

]]>
https://jataportal.ir/%d8%a7%d9%86%d8%ac%db%8c%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0